ترمه نراقیترمه نراقی، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

ترمه مامان و بابا

بدون عنوان

سلام مامان جون امیدوارم همیشه  سالم و گرمی بخش زندگی ما باشی مامانی تازه گیها خواب دیدن رو شروع کردی . اولین خوابی که دیدی تو شهریور ماه بود برام تعریف میکردی که هر چی که خواستم مامانم رو صدا کنم نتونستم فقط دهنت رو باز میکنی بیصدا نشون میدی که اینجوری دومین خوابت هم اول مهر بود ساعت 2 صبح صدام میکردی که من خسته شدم اومدم تو اتاقت دیدم سارا رو سفت بغل کردی رو به دیوار می گی خواب بد دیدم میگم چی تعریف کردی که خواب دیدم بابام تام شده (گربه تام و جری) پوستش باز شد شبیه اون شد صورتش هم ماسک تام رو زده خلاصه تا بخوابی ساعت 5 صبح شد روز اول مهر هم مهد نارنجی ما را به صبحانه دعوت کرد که همه با هم رفتیم راستی سرویس خوابت هم تو...
7 مهر 1393

عوض کردن مهد

سلام خانم مامان خیلی وقته به این فکر میکردم که کم کمک مهد شما رو عوض کنم به همین خاطر خیلی دنبال مهد گشتم تا اینکه به این  موضوع رسیدم که ببرمت مهد نارنجی به همین علت روز یکشنبه 26 مرداد با هم رفتیم شما خیلی خوشت اومد بعدش هم قرار شد از اول شهریور که شنبه بود بری. روز اول من با شما تو مهد بودم ولی از بس از محیط مهد خوشت آمد هر 5 دقیقه به من میگفتی چرا نمی ری خلاصه ساعت 1 به زور آوردمت خونه . از فرداش هم خیلی راحت رفتی انگار چند سالی اونجا هستی خدا رو شکر و از شما ممنونم که اینقدر خوب با همه چی کنار می آی . اسم مربی شما هم تو این مهد جدید خاله سمیرا هست و اولین دوستائی هم که پیدا کردی نفس و رهام هست. خیلی شما خانم هستی راستی هنو...
11 شهريور 1393

تولد 4 سالگی

ووووووووووووووواااااااااااااااااااااای به من سلام عزیز دلم به قول خودت گل قشنگم ،مامان رو ببخش که در گیر زندگی شدم و خیلی وقته چیزی برات ننوشتم. حتی برای تولدت مامانی عزیزدلم تولدت دقیقا 1 روز با شب 13 عاشورا فاصله داشت و چون میخواستیم تو مهد تولد بگیریم و عمو موسیقی بیاد مجبور شدیم 1 هفته دیر تر برنامه بگیریم. رفتیم کیک تولدت را با نظر خودت سفارش دادیم اون هم اسپایدر من ، بعدش برای همه بچه ها کادو خریدیم . دقیقا ساعت 9 شب سه شنبه اعلام کردن که به علت آلودگی هوا مهد هاتعطیل هستن وما هر چی که خریده بودیم اعم از ظرف 1 بار مصرف و هدیه و ... همه موند رو دستمون از اون طرف هم معلوم نبود که تا شنبه مهدها بازبشن یا نه خلاصه اینکه تولد امسالت ا...
7 دی 1392

تولد

سلام مامن جون تا به امروز هنوز نه گلوی من خوب شده نه سرفه های شما و بابائی .راستی اعلام کردن ویروس چشمی خطرناکی اومده که اگر خیلی پیشرفت کنه سطح قرنیه رو از بین میبره شانس آوردیم چشم شما زود خوب شد.راستی دیشب تولد شهره بود با شما خونه رو تزئین کردیم . شب قبل به شهره گفتی کیک توت فرنگی بخر بریم رستوران بخوریم . به همین خاطر هم ارغوان برات کیک توت فرنگی خرید. خیلی بامزه شدی برای شهره کلی شعر تولد خوندی و شما از شهره عکس مینداختی به ارغوان هم میگفتی بدو بدو میخوام ازتون عکس بندازم . خلاصه میگفتی میخواهیم شاد باشیم. خییییییییییییلی بامزه شدی دیروز گفتم که شما مهمون ما میتونی بیای رو تخت ما . بعدش رفتیم بخوابیم که گفتم هر کی شلوغ میکنه بره بیرو...
15 مرداد 1392

مریضی دسته جمعی

سلام عزیزم بعد از مریض شدن شما در ٢ هفته پیش ،یکشنبه پیش شما چشمتان به صورت ناگهانی قرمز شد پف کرد و بعدش هم قی کرد . ما خیلی ترسیدیم از دکتر هدایت فر پرسیدیم گفت ٧ تا ١٠ روز ادامه دارد . و قطره سولفاستامید داد . ولی شبها که میخوابیدین . چشمهات به هم میچسبید و نزدیک ١ ربع آبو چائی تا باز بشه . سه شنبه بردینت دکتر و گفت ویروسه و شدیدا واگیر . راستی روز ٢ شنبه هم من مریض شدم چه مریضی سختی جوری که ١ ساعت هم نمیتونستم رو کمر بایستم سرما همراه با تب و لرز - و بدن درد خیلی بد بود ٤ شنبه هم بابائی همین طور شد امروز که شنبه هست هنوز من سرفه میکنم و وحید هم با همون مریضی هست خلاصه هفته خوبی نبود. راستی صبح به من گفتی قدر قر میزنی هی میگی صورت بشور ...
29 تير 1392

بدون عنوان

سلام مامانی ١ چیز  بامزه یادم اومد به مریم جون ئدوست مامان میگی مهمون . اونشب که اومدن خونه ما با هم شام رفتیم بیرون موقع پیاده شدن شما از همه دیرتر پیاده شدین و هی میگفتی مهمون کجا رفت به شما میگم مهمون کیه میگی همون مو فرفری منظورت رهام بود دیروز هم که خاله مریم اومد خونه ما هی صدا میکردی مهمون کلی از دستت خندیدیم . بابائی هم زنگ زد گفتن که مراسم ختم هستم اومدی به من گفتی بابائی خراسم حتم کلی خندیدیم خیلی باحالی . شنبه هم به صورت  ناگهانی تب کردی و بردیمت بیمارستان لاله و به قول خودت بیدارستان لاله اونجا رو دیدی هی می گفتی آخ جون مثل باب اسفنجی میگم خلاصه من ١و ٢ شنبه خونه موندم . امروز اومدم سر کار ولی همش دلم پیش شماست عزیزم....
18 تير 1392