قربونت
دیشب بعد اینکه از پارک اومدیم خونه منو صدا میکنی میگی مامان شین اجائی گفتم دارم درس میخونم و شما گفتی ای بابا عجب گیری افتادیما کلی من و مامان جون خندیدیم.تازه کلی حرف از این CD ها یاد گرفتی مثلا لباس میپوشی میری پیش باباجون میگی تیپ زدم تیپم باحال یا به اتوبوس میگی تیمون یا سلام میکنم میگی سلام عزیز جون .کو چولویم کوچولو هم که کامل می خونی فقط می گی قدو بالام سیاهه چشمام میسوزه. کلی با شما به ما خوش میگذره .رفتیم تخت بخریم می گفتی مامان بخواب ببین اندازته خیلی بامزه شدی همه اینها را که دارم مینویسم دوست دارم اینجا بودی و از اون فشارا و بوسها
نویسنده :
مامان
13:02