قربون دخترعزیزم
مامانی یکشنبه شب 2 تا از انگشتات خورد به گاز و تاول زد خیلی خیلی گریه کردی به قول بابائی مهربون تو عمر خودت تا حالا اینقدر گریه نکرده بودی .دوست دارم عزیزم. بخدا تقصیر مامان نبود مامان داشتم افطار میکردم شما و بابائی تو آشپز خونه بودین و داشتی با جرقه گاز بازی میکردی بابائی هم داشت ماستو خیار درست میکرد یکدفعه کنجکاوی شما گل کرد و خواستی ببینی روی گاز چه خبره که اینجوری شد.
مامان فدائی شماست عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی