قربون شکل ماهت
سلام مامان گلی ،من خیلی تنبل شدم.خاطرات شما را دیر به دیر ثبت میکنم .مامانی، واقعا میگم مامان خیلی سرش شلوغه با مشغله جدید که بدتر هم شده سه شنبه و پنج شنبه دانشگاه. اون هفته چون مامانی خونه تکونی داشت شما پیش بابا موندین من ساعت 7 رسیدم خونه و جمعه هم همش با بابائی بودی و بازی میکردی من هم مشغول کشیدن نقشه و حل تمرینها بودم . جمعه شب هم رفتیم خونه عمه فیروزه تو راه 1 جائی ایستادیم که کلی ماهی کوچولو داشت و شما کلی ذوق زده شدی بابت این همه ماهی .اون شب کمی سرما خوردی برای عید هم هنوز هیچ برنامه ای نداریم چون طبق معمول بابائی سر کار میرن همین الان باهاش حرف زدم میگم اگه میشه هفته اول نره که بریم شهسوار ویلا خاله لاله ولی قبول نم...
نویسنده :
مامان
11:48