خبرهای جدید
سلام عزیز دل مامان خیلی وقته که سراغ خاطراتت نیامده بودم.مامان کلی قد کشیدی و بزرگ شدی دیگه میشه گفت خانم واقعی شدی /دیگه مامی نمیکنمت حتی شبها ولی پسی رو هنوز میخوری و هنوز هم نمیتونی بگی خاله خیلی چیزهارو غلط غلوط و بامزه میگی به کنترل میگی : اُترول به خاله کماکان میگی آقا به هر چیزی که با ک شروع شه میگی اُ مثل اُجائی-پریشب که به بابا جونی میگفتی بشین راحت باش بابائی که تموم دندوناش خرد شد از اینکه این کلمات رو از کجا می آری هر کاری هم که بخواهی انجام ندی میگی بلد نیستم. به شما میگم خیلی خسته شدم بقیه کارهارو بابا انجام بدن میگی بابا بلد نیستن شما بلدین. میگم من خسته شدم میگی ترمه کمکت کنه .یا بابا وحید رفتن رو صندلی میگی بابائی ناُفتی خ...
نویسنده :
مامان
12:42